دنیای من و آدم کوچولوها – دخترکی مهربان و متفاوت

رژیا پرهام – تورنتو

دخترک با بقیه فرق دارد. هر جا همه داد می‌زنند «من اول! من اول!» او فقط نگاه می‌کند و نظر می‌دهد که کدام‌یک از دوستانش اول باشند. نه حرص می‌زند و نه دادوبیداد می‌کند. نه پا روی مورچه‌ها می‌گذارد، چون آن‌ها روی پاهایش می‌روند و نه دلش می‌خواهد دوستانش این کار را انجام بدهند.

وقتی دوستانش از سفر دیزنی می‌گویند، می‌گوید: «وای، تو چه خوش‌شانسی که دیزنی بودی…» نمی‌گوید: «منم می‌خوام دیزنی رو ببینم.»

با خیال راحت نقاشی می‌کشد و با آرامش رنگش می‌کند. کارش را نیمه‌کاره رها نمی‌کند تا همان کاری را انجام بدهد که دوست صمیمی‌اش… بهترین نقش‌ها را می‌کشد. نقاشی‌های قشنگش را مدت‌ها نگاه می‌کند و درباره‌شان توضیح می‌دهد.

وقتی می‌گویم: «همین چند ماژیک کوچولو مونده.»، می‌گوید: «چه خوب که چند تا ماژیک کوچولو مونده.»

وقتی دوستانش هندوانه به‌دست مسابقه می‌گذارند که کی هندوانه‌اش را زودتر تمام می‌کند، او می‌پرسد: «رژیا، چرا هندوونه‌ها مثل بقیهٔ میوه‌ها نیستن و دو رنگ هسته دارن؟»

وقتی دوستانش می‌پرند که بزرگ‌ترین آلبالو را از درخت بِکنند، او می‌گوید: «رژیا، باید به برگ‌ها چسب زخم بزنی، تگرگ همه رو زخم کرده…»

وقتی می‌گویم: «چه چیزی توی این لحظه خوشحالت می‌کنه؟» می‌گوید: «تو!»

وقتی می‌پرسم: «قبل از خواب چه می‌کنی؟» می‌گوید: «به داستان پدر یا مادرم گوش می‌دم و اگه بیدار بمونم، با «داد» حرف می‌زنم؛ دوست تخیلی‌ام که دوازده تا خواهر داره و خودش پسره. اون از روزش می‌گه و من از روزم.» می‌خندد و می‌گوید: «داد دلش می‌خواد منو به دنیای خودش دعوت کنه، مثل من که دلم می‌خواد اون رو به دنیای خودم دعوت کنم. ولی دنیای اون پر از آدم کوچولوئه، مثل خودش…» کمی فکر می‌کند و می‌گوید: «خوبه که داد توی دنیای واقعی من نمیاد. آدم‌ها ممکنه نبیننش و زیر پا لگدش کنن. و خوبه که من هم توی دنیاش نمی‌رم، چون اون‌ها خیلی کوچیک و زیادن، ممکنه من لگدشون کنم.» می‌گویم: «خوبه که به دنیای هم احترام می‌ذارید و در عین حال با هم دنیایی دارید.» نمی‌دانم متوجه منظورم می‌شود یا نه، ولی تأئید می‌کند.

دخترک لطیف است و متفاوت… و من آرزو می‌کنم هیچ‌وقت مهربانی و تفاوتی که دارد باعث آزارش نشود. هیچ‌وقت نخواهد مثل دیگری باشد. نخواهد جای دیگری باشد. خسته نشود از کسی که هست. جایی که هست… و آرزو می‌کنم همیشه خودِ خودش باشد با همهٔ آرامشی که توی دنیای قشنگ و کوچکش دارد.

ارسال دیدگاه